آغاز

سلام فرشته آسمانی من

امروز جمعه اول خرداد سال 94 هستش و من تصمیم گرفتم برای شما یه دفتر خاطرات درست کنم. اما هنوز نمیدونم توی وبلاگ بزارمش یا همینجا توی کامپیوترم. البته بایستی بگم اگه ده سال پیش بود قطعا یه دفتر خوشگل میخریدم و با یه خودکار اون تو مینوشتم.اما تکنولوژی ما رو تنبل کرده. میدونم که در زمانی که تو اینها رو میخونی این جمله معنی چندانی نداره . بگذریم. داشتم از تصمیمم میگفتم. الان که اینا رو مینویسم تو پیش فرشته ها هستی و هنوز خدای مهربون تو رو نفرستاده اینجا. اما دلم میخواد از همین الان تو رو توی تمام لحظه های زندگیمون سهیم کنم. چون من در کنار پدرت زندگی خیلی خیلی خوبی رو تجربه میکنم . 

من و آقای پدر همدیگرو برای اولین بار در تاریخ دهم مهرماه 93 ملاقات کردیم. و بعد از چندین جلسه و آشنایی خانواده هامون در تاریخ هفتم اسفند همون سال ازدواج کردیم. و تا الان از این ازدواج کاملا راضی هستیم.